جستجو
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، درباره دلتنگی، پیوستن به او در زریسف، و دریافت شیرینی که قمرالملوک فرستاده
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، درباره این که چرا نمیتواند به اسمعیل آباد بیاید و درخواست از مخاطب برای کسب تکلیف از حضرت آقا و آمدن به سرآسیاب
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، که در آن علت ناراحتی مخاطب را میپرسد، و از او میخواهد به حرفهای مردم توجه نکند
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، درباره بیخبری از سلامت مخاطب و درخواست فرستادن نامه، شکایت مختارالملک، استخارهنامه در مورد آمدن مخاطب به سرآسیاب و آمدن او به خانه شهر که هر دو خوب آمده، و پرسیدن نظر او
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه احوالپرسی غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، شامل احوالپرسی و ابراز خوشحالی از دریافت نامه مخاطب، درباره آمدن به ماهان و زمان حرکت به سمت مخاطب
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، درباره آمدنش به باغ نشاط در روز قبل و انتظار برای دیدن مخاطب تا یک ساعت از شب گذشته، پرسش از امکان ملاقات مخاطب در شهر در آن روز، و درخواست از مخاطب برای نوشتن درباره شب قبل، گفتوگوها، و ماندن عدلالسلطان و محمد مهدی خان
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری که در آن با ابراز دلتنگی از نامه ننوشتن مخاطب گله دارد
-
۱تصویر
نامه غلام حسین عامری به قمرالملوک عامری
نامه غلام حسین عامری سردار مجلل به همسرش قمرالملوک عامری، شامل احوالپرسی، درباره رفتن نزد مخاطب، و روزه گرفتن
-
۲تصویر
نامه قمرالملوک عامری به پسرش علی عامری
نامه (همراه پاکت) قمرالملوک عامری از کرمان به فرزندانش در لندن، شامل احوالپرسی، ابراز دلتنگی، و خبر مریضی خود بعد از رفتن مخاطب، رفتن عمو جان به تهران به مدت چهار روز برای عروسی، رفتن آذر خانم و گل ناز جون به تهران برای دو هفته، ماندن مامان جون، حسین، و حسن در تهران تا بازگشت بابا جان، سلامتی عمه جان، عزت خان، حسین، و رضا، درد دست خود، آمدنش به ماهان و خیال رفتن به ابارق به خاطر آب گرم، آمدن عمه جان به ماهان، سلام رساندن به مینا جون، فرشته، و سارا جون، سلام رساندن اهل خانه، و مریضی کربلایی داوود